جدول جو
جدول جو

معنی کج معامله - جستجوی لغت در جدول جو

کج معامله
بد معامله، بدحساب، بدرفتار
تصویری از کج معامله
تصویر کج معامله
فرهنگ فارسی عمید
کج معامله
(کَ مُ مَ لَ / لِ)
آنکه در داد و ستد راست و درست نباشد. بدمعامله. (فرهنگ فارسی معین). کج بیع. کج باز. (مجموعۀ مترادفات ص 61) ، بدرفتار. بدروش. (فرهنگ فارسی معین) :
ز کج معامله امید خیر نتوان داشت
سپهر کار کسی را به مدعا نکند.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کج معامله
آنکه در داد و ستد راست و درست نباشد، بد معامله، کج باز، بد روش
تصویری از کج معامله
تصویر کج معامله
فرهنگ لغت هوشیار
کج معامله
بدرفتار، بدروش، بدمعامله، کج بیع، کج پلاس
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کجپلاس هرگز گلیم بخت مرا درمحیط دهر - از آب در نیاورد این چرخ کج پلاس (علی خراسانی) بد سودا کسی که معامله را بدرستی و سهولت انجام ندهد سخت معامله. بد منظر آنچه بنظر بد آید بد نما بد نمود. بد منظری زشت بنظر آمدن بد نمایی بد نمود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج معاملگی
تصویر کج معاملگی
کج معامله بودن
فرهنگ لغت هوشیار